بسم الله الرحمن الرحیم
دشمن هر جا در ممالک اسلامی نفوذ کرد اول تدریس کتب سعدی را کنار زد (در پینوشت کتاب نقل قول شهید مطهری آمده است آنجا را ببینید). شاید باور نکنید اما حتی انقلاب فرانسه و آمریکا هم متاثر از سعدی و آثارش بودند. (اینجا را ببینید)
حضرت امام در اواخر عمر به فکر احیای کتابهای سعدی در جامعه افتاده بودند و به دنبال مطالعه مجدد کل آثار سعدی شیرازی بودند. (اینجا را ببینید)
ما راهی به جز احیای تدریس گلستان و بوستان و مثنوی و حافظ و شاهنامه برای جلوگیری از استحاله فرهنگی نداریم. دشمن با همه توان و داشته ها به میدان آمده است و ما هم باید همه ی داشته هایمان که فرهنگ اسلامی امروز کشور روی شانه های آنها استوار است را به میدان آوریم. دشمن همین الان نیز به دست نوچه های خودآگاه و ناخودآگاه خود در کشور که گاها عمامه به سر هم هستند دارد گلستان و مثنوی و حافظ و شاهنامه را می کوید. اول انقلاب می خواستند مقبره فردوسی را تخریب کنند که حضرت آقا اجازه ندادند. شهید مطهری رحمه الله در دفاع از حافظ پیش از انقلاب کتاب نوشت. بله املای نانوشته غلط ندارد و ما هم می دانیم این کتابها توسط معصوم نوشته نشده است و از آسمان نازل نشده است اما به تعبیر شیخ بهائی رحمه الله:
مقنوی معنوی مولوی *** هست قرآنی به لفظ پهلوی
اقبال لاهوری نیز درباره مولوی می گوید:
پیر رومی، مرشد روشن ضمیر *** کاروان عشق و مستی را امیر
از نَی آن نَی نوازِ پاک زاد *** باز شوری در نهاد من فتاد
روی خود بنمود پیر حق سرشت *** که به لفظ پهلوی قرآن نوشت
به تعبیر خود مولوی در مقدمه دفتر اول مثنوی و تایید حاج ملاهادی سبزواری و شهید مطهری رحمه الله و حضرت آقا حفظه الله مثنوی اصول اصول اصول دین است که در قالب قصه درآورده شده است.
سنائی خود در مقدمه ی حدیثه الحقیقه می گوید:
آنچه نص است و آنچه اخبار است *** وز مشایخ هر آنچه آثار است
اندرین نامه جملگی جمع است *** مجلس روح را یکی شمع است
حافظ نیز می گوید :
ز حافظان جهان كس چو بنده جمع نكرد *** لطايف حِكَمى با نكات قرآنى
سعدی نیز تصریح دارد که نکاتش را از قرآن و حدیث و کلمات حکما جمع کرده است و کسی چون او چنین جمعی انجام نداده است.
امام خامنه ای درباره گلستان سعدی می فرمایند:
ما دبستان که میرفتیم، یک دبستانی بود که برنامههایش با برنامههای متعارف در آموزش و پرورش فرق داشت. در آنجا به ما گلستان درس میدادند. بعضی از عبارات و اشعار گلستان را بنده از آنوقت به یاد دارم. آنوقت که ما گلستان را میخواندیم، معنایش را نمیفهمیدیم؛ بعدها یواش یواش در طول زمان، معنای آن اشعار و آن جملات را فهمیدیم. این خوب است. انسان یک چیزهائی را ممکن است درست نفهمد، لکن این محفوظات برای فعالیت ذهن زمینه درست میکند. محفوظات خوب است؛ اما حفظمحوری بد است که محورِ تلاش، عبارت باشد از حفظ. محورِ تلاش باید عبارت باشد از فکر، ولو با حفظ هم همراه باشد. (بیانات در دیدار معلمان استان فارس ۱۳۸۷/۲/۱۲)
تاکنون ده ها بار بزرگان ادبای ایران معاصر درخواست کرده اند که گلستان فارسی متن درسی مدارس شود ولی دستهای پشت پرده ای مانع هستند:
درخواست دکتر حداد عادل از وزیر آموزش و پرورش: گلستان سعدی، کتاب درسی دانشآموزان شود..
https://www.ana.press/news/274668/
دکتر حداد عادل: حدادعادل همچنین بیان کرد: گلستان برای فارسیآموزان، مانند شیر مادر برای نوزادان، ضروری و مفید است…
https://www.irna.ir/news/83755560/
دکتر حداد عادل: جلال آل احمد می گفت ۵۷ بار گلستان را تدریس کرده ام…
https://haddadadel.ir/uncategorised/811-18-2017
ایشان همچنین فرمودند:
https://www.mehrnews.com/news/4277633
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1396/04/25/1466191
۱۶ فروردین امسال نیز حضرت آقا فرمودند:
جزو خصوصیّات شعر فارسی تولید سرمایههای معرفتی و معنوی است. در شعرهای دیگر، تا آنجایی که حالا ما میدانیم، نه اینکه وجود نداشته باشد، به این شدّت وجود ندارد؛ یعنی ما قلّههای شعر فارسی را که نگاه میکنیم، یا حکیمند ــ [مثل] نظامی یا حکیم فردوسی؛ فردوسی یک حکیم است و شاهنامه واقعاً کتاب حکمت است ــ یا مولانای معرفت و عرفان و معنویّتند یا حافظ قرآنند یا مثل سعدی کتابشان پُر از حقایق و معارف حِکمی و معنوی است. همینطور از آن بالا شما بگیرید بیایید پایین تا برسیم به سعدی، به حافظ، به جامی، به صائب، به بیدل؛ ببینید، اینها همه حکیمند، همهی [اشعار] اینها حکمت است؛ یعنی شعر ما، شعر فارسی، در طول زمان حاملِ حکمت بوده، حاملِ معرفت بوده، سرمایههای معنویِ ما را حفظ کرده و بر آنها افزوده؛ یعنی شما اگر چنانچه در یک حدّ خاصّی از معرفت باشید، وقتی که مثلاً مثنوی مولانا را میخوانید، این معرفت افزایش پیدا میکند؛ یعنی تولید معرفت میکنند، تولید این سرمایه را میکنند، فقط حفظ سرمایه نیست؛ خصوصیّت شعر فارسی این است. مهم این است که این سرمایهسازی و پاسداری سرمایه در سختترین شرایط هم اتّفاق افتاده؛ مثلاً در تاختوتاز مغول. شما ببینید، در دوران تاختوتاز مغول، ما عطّار داریم، مولوی داریم، سعدی داریم، حافظ داریم؛ اینها همه مال دوران مغول و تیمور است دیگر؛ یعنی وقتی است که کشور در شرایط سخت تاختوتاز بیگانگان قرار داشته، همه چیزِ کشور تحت تأثیر این بوده، امّا معرفت و شعر و معنویّت متوقّف نشده؛ این خصوصیّت شعر فارسی است و ما اینها را باید بدانیم در مورد شعرمان. خب شعرای ما، شعرای برجستهای که حالا بعضیشان را اسم آوردیم، مثل ناصرخسرو، مثل نظامی گنجوی، مثل خاقانی، مثل خود مولوی، مثل سعدی، اینها به معنای واقعی کلمه مصداق همان «اِلَّا الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ ذَکَرُوا اللهَ کَثیرا» در آخر سورهی شعراء هستند؛ [آنجا که میفرماید] که «وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الغاوونَ * اَ لَم تَرَ [اَنَّهُم فی کُلِّ وادٍ یَهیمونَ * وَ اَنَّهُم یَقولونَ ما لا یَفعَلونَ] * اِلَّا الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ ذَکَرُوا اللهَ کَثیراً وَ انتَصَروا مِن بَعدِ ما ظُلِموا»؛ یعنی مصداقِ همینند؛ واقعاً اینجوری است که شعرای بزرگ ما مصداق این هستند. این گذشتهی ما است. امروز، به نظر من، آن تاختوتازی که زمان مغولها اتّفاق افتاد دارد تکرار میشود. البتّه نوع تاختوتاز این مغولهای جدید، مغولهای کراواتبسته و پاپیونزده و ادکلنزده و کت و شلوارپوشیده، با آن مغولها تفاوت دارد، امّا تاختوتاز است، دارند تاختوتاز میکنند. تاختوتازشان چهجوری است؟ خب ما خودمان لمس کردهایم، نمیخواهد در تاریخ خوانده باشیم. البتّه اگر کسی تاریخ سیصد چهارصدسالهی استعمار را بخواند، میفهمد که اینها با دنیا چهکار کردند؛ استعمارگرها با آسیا، با آفریقا، با آمریکای لاتین، با مجموع قارّهی آمریکا چه کردند! آنها یک مسئلهی دیگری است. اینها زمان خود ما، یک سگِ هاری مثل صدّام را تجهیز کردند؛ هم هواپیما دادند که بتواند بیاید بمباران کند، من یادم نمیرود، چون [استفاده از] هواپیما سخت بود، خطر هم داشت، و برای او صرفه در این بود که با توپ بتواند بزند ــ منتها کجا را بزند؟ خب دزفول و مانند آن را که میزد؛ میخواست تهران را بزند ــ فرانسویها آمدند این لولههای توپ بلند را هم برایش درست کردند که توپش به تهران برسد؛ یعنی اینجور اینها کمک کردند. کارخانههای شیمیایی آلمان در خدمت صدّام قرار گرفتند که حلبچه و سردشت و میدانهای جنگ روبهرو را با کشتار هزاران نفر، مرکز جنایت خودش قرار بدهد. این کاری است که اینها در ایران کردند؛ تاختوتاز اینها است. این تاختوتاز متنوّع است؛ یعنی یکجور هم نیست؛ یک نوعش این است. تحریم هم جزو تاختوتاز است؛ [مثل] تحریم دارویی. اگر کشورهای غربی بتوانند یک کشوری مثل ایران اسلامی را که دنبال استقلال و دنبال ایستادگی و استقامت است، از موادّ غذائیِ لازم هم محروم کنند میکنند؛ آنها همچنان که داروهای لازم را ممنوع کردند، آن وقتی که واکسن لازم داشتیم پولش را گرفتند [امّا] واکسنش را ندادند ــ در سال ۹۹ پول واکسن را گرفتند و به بهانههای مختلف واکسن را ندادند ــ شک نداشته باشید اگر چنانچه میتوانستند کاری کنند که غذای مردم، نان مردم داخل کشور نیاید و در کشور به وجود نیاید، حتماً میکردند؛ یعنی اینها اینجوری هستند. حالا آن قضیّهِی قحطی دهههای چندِ قرن هم که به جای خود محفوظ؛(۶) این هم یکجور تهاجم است. علاوه بر این، صدها و هزاران رسانه را در خدمت دروغ و شایعه و انحراف و مانند اینها قرار دادند. الان یک مجموعهی تهاجم و تاختوتاز متنوّع، از نظامی گرفته تا اقتصادی، تا [جنگ] سخت، تا [جنگ] نرم، همهجور وجود دارد. خب، اینجا نقش شاعر چیست؟ من حرفم این است. شعرای ما در یک دورههایی درخشیدند؛ یعنی کاری را که باید میکردند کردند.
بخشی از پی نوشت این کتاب:
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی *** عشق محمد بس است و آل محمد
گلستان سعدی معجونی از زیباترین و حکیمانه ترین اشعار و بلیغ ترین و فصیح ترین جملات قصار و شورانگیز ترین و هیجان انگیزترین قصه های کوتاه است که با استخوان بندی قرآنی و روایی محکم و استوار شده اند. هر یک از این آورده ها به تنهایی برای ماندگاری یک اثر ادبی کافی بود و حال آنکه سعدی همه را یکجا تقدیم مخاطب نموده است و همین ترکیب لطیف و هنری است که هر ورقش را ارزشی خاص بخشیده و در هر گلش بویی دل آویز نهادینه نموده. حضرت امام با آنکه بسیار مقید بودند از شعر در آثار علمی و خطابه های خود استفاده نفرمایند اما باز هم در چندین مورد احساسات خود را با شعری از سعدی به مردم منتقل فرمودند. ایشان در شعر خویش استاد شعر پارسی را چنین وصف می فرمایند:
شاعر اگر سعدی شیرازی است *** بافته های من و تو بازی است
سعدی خود به اینکه اشعار متن همه از خود اوست و استعارت از دیگران نیست می نازد و همین مطلب در قله بودن سعدی در شعر و نثر حکیمانه مهم بوده است که همه بر سر سفره ی او هستند و او فقط بر سر سفره قرآن و روایات نشسته است. او حتی سعیش آن است که قصه هایش را هم ازخاطراتش و قصه های قرآنی و روایی انتخاب کند و در قصه گویی نیز وامدار کسی نباشد.
از لابلای کتابش تسلط او به حکمت و فلسفه و طب و آیات و روایات و تاریخ و جغرافیا و نجوم و ریاضیات و هندسه و حتی فقه و صنایع عملی نیز مشخص است ولی او همه ی این علوم را برای خدمت به مردم در گلستان و بوستان و شاعری ذبح کرده است و حاضر شده مرتبت خود را تا حد شاعری و قصه گویی پایین آورد ولی مردم را با…
دانلود فایل کتاب ۶۵۵ بیت از اشعار گلستان سعدی که هر ایرانی باید حفظ باشد اینجا