شرح فارسی صمدیه، مفعول معه

1
1943
۲
(۳)

بسم الله الرحمن الرحیم

در این مطلب، بحث مفعول معه از مجموعه شرح فارسی صمدیه خدمت شما عزیزان تقدیم میگردد. از لینک زیر میتوانید فایل پی دی اف این جزوه را دانلود بفرمایید.

۴/۳/۲- مفعول معه

الرابع: المفعولُ معه و هو المذکورُ بعدَ واوِ المعیه لمصاحبَهِ معمولِ(۱) عاملِه و لا یتقدم على عامله نحو سرتُ و زیداً و مالک و زیدا و جئت انا و زیداً و العطفُ فى الاولَین قبیحٌ و فى الاخیر سائغٌ(جایز است) و فى نحو ضربت زیدا و عمرا واجب.

 

ترجمه:

و آن اسمی است که بعد از واو به معنای مع ذکر میشود به جهت اینکه با معمول عاملش مصاحبت و همراهی داشته باشد.

و آن بر عاملش مقدم نمیشود مانند سه مثال ذیل

  1. سرت و زیدا(تفرج نمودم با زید)
  2. مالک و زیدا(ترا با زید چه کار است؟)
  3. جئتُ انا و زیداً(من با زید آمدم)

که شاهد در هر سه مثال زیداً است که نصبش از این جهت بوده که مفعول معه میباشد.

و در مثال اول و دوم عاطفه بودن قبیح و زشت است و در مثال آخری جایز است و در مثل ضربتُ زیداً و عمراً (زدم زید و عمر را) واجب است.

جلسه ۳۲: ۱۳۹۲:۱۲:۱۱

(۱) اعجبنی ذهابُ زیدٍ یومَ الجمعةِ= در این مثال زیدٍ فاعل است

قاعده: مصدر به آن معمولی که بلافاصله بعدش می آید اضافه میشود و در معمولهای بعدی عمل میکند. در مثال بالا هم در یوم عمل کرده است.

اعجبنی ضربُ زیدٍ عمراً (که اضافه به فاعل شده) یا ضربُ عمرٍ زیدٌ (اضافه به مفعولش شده است) اما در بعدی ها عمل میکند. در ادامه میگوید یومَ الجمعهِ ضرباً شدیداً

این مطلب هم خواندنیه:  شرح فارسی صمدیه، بدل

قاعده دوم:

در مصادر گاهی اوقات فاعل حذف میشود، مانند: جلوی چشم ما زید زد در گوش عمر و متکلم میگوید

اعجبنی ضربُ عمروٍ (در این مثال زید فاعل است که به قرینه حذف شده است)

توجه بسیار مهم: در این موارد نباید بگوییم که هو مستتر است زیرا در مصدر هیچ چیزی مستتر نمیشود.

 

تطبیق به عبارت:

لمصاحبةِ معمولِ عاملِه ( در اصل این بوده: لمصاحبة ذالک المذکورِ معمولَ عاملِه بوده است زیرا المذکور بعد الواو معیه چون گفته شده است دیگر حذف شده و مصدر به مفعول به اش اضافه شده است و در نقش ترکیبی به آن مضاف الیه میگوییم و باید بگوییم فاعل محذوف است)

جئتُ و زیداً (در این مثال زید با تُ و شخص متکلم همراهی دارد بنابراین مفعول معه با معمول فعل ماقبل.

 

عاطفه قراردادن واو:

  1. عاطفه قرار دادن واو در مثالهای زیر که در هر دو حالت عطف کردن قبیح است

     

    1. سرتُ و زیداً
    2. مالَکَ و زیداً
  2. عاطفه قرار دادن در مثال جئتُ انا و زیدُ که در این حالت جایز است. البته توجه نمایید که در این حالت چون شرایط وجود دارد میتوان عطف کرد و نه اینکه واجب است. یعنی هم میتوان عطف کرد و هم میتوان مفعول معه و منصوب در نظر گرفت.
  3. عاطفه در مثال ضربتُ زیداً و عمراً در این حالت واجب است.

زیرا اصل در واو معیت، عطف است. یعنی این واو در اصل واو عاطفه بوده است که به معنای مع نقل داده شده است.

استثناء: فقط در جایی میتوان از اصل عدول کرد که امکان تصریح بر معیت وجود داشته باشد و در این مثال امکان تصریح بر معیت وجود ندارد!

این مطلب هم خواندنیه:  مهاجر قسمت اول حجت الاسلام روح الله راسل

مقدمه: حقیقت یعنی استعمال لفظ در معنای خودش مثلاً به شیر اسد گفتن و اگر لفظ را در معنایی غیر از معنای خود استفاده کنیم به معنای مجاز است که این نیازمند قرینه است.

واو یک معنای حقیقی دارد که آن عاطفه بودن است و یک معنای مجازی دارد که آن معیت است و اگر بخواهیم در جایی از معیت استفاده کنیم باید قرینه داشته باشیم اما در مثال بالا قرینه ای وجود ندارد.

یادآوری:

قاعده اول:

 در بحث هدایه داشتیم که میگفت عطف به ضمیر متصل مرفوعی ممکن نیست مگر ضمیر منفصل مرفوعی تأکید کند بنابراین در مثال اول از حالت اول طبق هدایه نمیتوانیم عطف بگیریم اما شیخ بهایی میگوید این عطف قبیح است !!!

قاعده دوم:

 عطف کردن به ضمیر متصل مجروری جایز نیست مگر این که جارّ تکرار گردد. مانند ما لک و لزیدٍ

شیخ بها میگوید: لا یحسن العطف على المرفوع المتصل بارزا او مستترا الا مع الفصل بالمنفصل او فاصل ما او توسط لا بین العاطف و المعطوف نحو جئت انا و زید و یدخلونها و من صلحو ما اشرکنا و لا آباءنا .

بنابراین عطف گرفتن را نیکو نمیداند و نه ممتنع بنابراین در این جا هم نتیجه این بحث میشود قبیح بودن و این به خاطر اختلاف مبنای صمدیه و هدایه است.

بنابراین در مورد مثال اول از حالت اول میتوان به این صورت گفت که مبنای شیخ متفاوت است اما در مورد دوم که تأکید شیخ این است که: و یعاد الخافض على المعطوف على ضمیر مجرور نحو مررت بک و بزید!!!  

این مطلب هم خواندنیه:  برنامه سخن ناب (پیام کوتاه تصویری اساتید مدرسه علمیه معصومیه قم) + دانلود فیلم

پاسخ: قبیح هم به معنای ممتنع استفاده شده است و هم به معنای مرجوح یا قبیح یا عدم حسن، بنابراین  شیخ یک اصطلاح را به دو غرض آورده است که معنای امتناع را برای مثال دوم در نظر داشته و معنای مرجوح را برای مثال اول در نظر گفته است.

این مطلب رو پسندیدید؟

برای امتیازدهی روی یک ستاره کلیک فرمایید

میانگین امتیاز ۲ / ۵. تعداد رای: ۳

هنوز این مطلب امتیادهی نشده. شما می تونید اولین نفر باشید!

اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مهدی
مهدی
۱۳۹۳-۱۲-۱۳ ۹:۳۳ بعد از ظهر
بسم الله الرحمن الرحیم 

آقا بهنام واقعا تشکر. جزاکم الله.
یاعلی