تجزیه و ترکیب
در این مطلب، دهمین قسمت آموزش تجزیه و ترکیب را خدمت شما عزیزان تقدیم میکنیم.
ینقص کل شیء بالانفاق الا العلم
جزء |
تجزیه |
ترکیب |
ینقص(۱) |
فعل مضارع، صیغه ۱، معرب، صحیح، لازم، معلوم، |
– |
کلّ(۲) |
اسم، مفرد، مذکر، جامد، نکره، معرب، صحیح الآخر، منصرف |
فاعل و مرفوع |
شیءٍ |
اسم، مفرد، مذکر، نکره، جامد، معرب، صحیح الاخر، منصرف |
مضاف الیه و مجرور |
بِ |
حرف، جارّ، عامل، مبنی بر کسر |
– |
ال |
حرف تعریف، غیرعامل، مبنی بر سکون |
– |
انفاق(۳) |
اسم، مصدرِ باب افعال از ریشه ن ف ق، مفرد، مذکر، معرفه به ال، معرب، صحیح الاخر، منصرف |
مجرور به حرف جرّ، جار و مجرور متعلق به ینقص |
الّا(۴) |
حرفِ استثناء، غیر عامل، مبنی بر سکون |
– |
ال |
حرف تعریف، غیرعامل، مبنی بر سکون |
– |
علم |
اسم، مفرد، مذکر، معرفه به ال، جامد، معرب، صحیح الآخر، منصرف |
مستثنی و منصوب |
(۱) بندرریگی ص ۲۰۲۰
نَقَصَ -ُ الشیءُ : آن چیز کم شد. – الشیءَ : آن چیز را ناقص و اندک کرد.
(توجه شود که در این جمله معنای لازم به کار رفته است)
(۲) اسماء دائم الاضافه:
بعضی از اسامی وجود دارند که همواره به ما بعد خود اضافه میشوند که به آنها اسماء دائم الاضافه گویند.
بعضی از این کلمات دائم اضافه عبارتند از:
کل |
بعض |
مثل |
شبه |
غیر |
سوی |
کلا |
کلتا |
سبحان |
معاذَ |
معَ |
ذو |
ذات |
اولو |
بینَ |
لدی |
لدُن |
عندَ |
ایُّ |
جمع |
قبل |
بعد |
|
|
|
|
|
کلماتی که بعد از این اسامی می آیند، همواره مضاف الیه هستند مانند: کل الناسِ ، بعضُ الشجرِ
توجه: گاهی مضاف الیه این کلمات حذف میشود که در آن صورت، این کلمات «مبنی بر ضمّ» خواهند بود.
مانند: کلُّ الناسِ جاؤوا ← کُلٌّ جاؤوا
(۳) بندرریگی صفحه ۲۰۱۱
بررسی ریشه نفق در باب افعال: اگر در معنای لازم باشد، از دست دادن مال و بی چیز شدن
و در معنای متعدی عبارت است از:
اَنفقَ المالَ و نحوَه: دارایی و امثال آن را مصرف و تمام کرد
(۴) نوع استثناء چیست؟
با توجه به اینکه مستثنی منه ذکر شده است (کلُّ شیءٍ) بنابراین استثنای تامّ است
و به علت اینکه علم نیز یکی از اشیاء به حساب میآید، بنابراین مستثنی داخل در مستثنی منه است
و این یک استثنای متصل است. ضمنا کلام موجَب است.
بنابراین با توجه به اینکه استثنا تام است و موجَب اعراب مستثنی به الا، نصب است و باید بخوانیم العلمَ.
سلام علیکم در مورد وزن «فُعَل» طبق کتاب صمدیه که گفت شده: فیما سُمِعَ غیر منصرف … به این ترتیب میتوان نتیجه گرفت که به علت اینکه مثالهای زحل و عمر را جلوی این مطلب مثال زده است به این معناست که چنین غیرمنصرف شدنی به صورت سماعی است و هنگامی که اسمی که فقط علمیت دارد و به صورت غیرمنصرف استعمال شده و شنیده شده است، باید سبب دیگری برای آن به اصطلاح تراشید و آن به صورت تقدیری عدل در نظر گرفته میشود! در مورد وزن فُعال و مَفعَل نیز باید بگوییم که با توجه به متن صمدیه… بیشتر بخوانید
اگر امکان دارد از این مثال های تجزیه و ترکیب بیشتر بذارید بنده مدام سایت را چک می کنم برای اینکه مطلب بعدی در این زمینه رو بخونم
واقعا کمک کننده است و کاربردی
اجرتون با ولی عصر عج الله تعالی فرجه الشریف