یادداشت اول:
اصولگرایان در تهران شکست خوردند؛ به طور مطلق. ولی این شکست بیش از آنکه سیاسی باشد فرهنگی و تمدنی است. تهران شهری است با انبوهی از جمعیت متعلق به طبقه متوسط جدید شهری، پیچیده در سبک زندگی شبه مدرن با مطالبات شبه روشنفکرانه. چه بر مبنای مفهوم «طبقه و قشر» تحلیل کنیم و چه مبتنی بر مفهوم «سبک زندگی»، آنچه روشن است اینکه رای بخشی از مردم تهران عموماً
- قداست زدایی شده
- و عرفی
- و حامل ارزش های غربگرایانه است.
به خصوص جوانان رای اولی و زنان به عنوان پیش قراولان تحول در ادراک هویتی و فرهنگی، ترجیح می دهند همواره اصلاح طلب باشند تا اصولگرا. اصلاح طلبی برای آنها نه یک گرایش سیاسی که مجموعه ای از نشانه ها و معانی فرهنگ نوگرایانه و مدرن است. شرکت در انتخابات برای این گروه از مردم نه یک کنش سیاسی که یک «فضا-رسانه» است؛ یک حرکت نمادین برای ادای پاره ای از دلبستگی ها و علاقه مندی هایشان وگرنه عموم کسانی که به لیست مشهور به امید رای داده اند نه منتخبان خود را می شناسند و نه حتی تفاوت آنها را با رقبا می توانند بیان کنند ولی این انتخاب برای آنها ابراز یک تمایز در سلیقه ها و خواست ها و نوعی تشفی خاطر(آرامش خاطر) به حساب می آید.
برخی ممکن است برای این رخداد زمینه و اسناد امنیتی پیدا کنند. مثلا به نقش شبکه های اجتماعی، تلگرام یا ماهواره ها بپردازند. ولی این مساله اصل ماجرا را تغییر نمی دهد. بر فرض اینکه پیام های ساخته و پرداخته شده ای از خارج از کشور به داخل ارسال شده باشد، چرا گوش این جماعت شنوای این حرف هست ولی شنوای انبوهی از پیامهای رسمی درون نظام که از رسانه ها منتشر می شود، نیست؟!
من نتایج انتخابات در تهران را از جنس واکنش جوانان به فوت مرحوم پاشایی درک می کنم. آنها نیاز داشته اند بواسطه ی یک رای متفاوت، تفاوت های خود را ابراز کنند و از اینکه «دیگری» منسجم به حساب می آیند، لذت ببرند. در عصری که هویت ها زایل می شود، این پشت گرمی ناشی از با هم بودن و در عین حال متفاوت بودن، ایجاد هویت می کند. هرچند که این هویت هیجانی، زودگذر و قابل جهت دهی است.
بنابراین هشدار اصلی این است که اصولگرایان از یک رقیب سیاسی شکست نخورده اند بلکه این کنش سیاسی تجلی یک سبک زندگی است. تفاوت معنادار رفتار سیاسی مردم قم با مردم تهران در این انتخابات به فهم این اتفاق کمک می کند.
یادداشت دوم
یادداشت پیشینم موجی از موافقت و نقد را برانگیخت. از اصولگرایانی که ترجیح می دادند مساله را در سطح سیاسی باقی بگذارند تا اصلاح طلبانی که هیجان زده در تقدیر از انتخاب مردم تهران بیانیه صادر می کردند.
همینطور صاحبنظرانی که آنرا تحلیلی نیومارکسیستی و ساختارگرایانه خواندند.
مهمترین خصلت های طبقه متوسط جدید:
۱. عدم استقرار ارزشی
۲. و کنش های بدون سَبْق تصمیم است؛
۳. عموماً هدایت پذیر و قابل کنترل اند.
۴. وقتی رها باشند خود به خود نیل و میل به تسامح در شریعت و اخلاق سکولار دارند؛
۵. بیش از آنکه نیازهای طبقاتی را اولویت بدهند، به دنبال ارضاء فکری و شان اجتماعی اند.
اصولگرایان و اصلاح طلبان در رقابت براى ارضاء همین نیازها هستند. متن پیشین تحلیل رای دهندگان بود و این دیگری نظرم از موضع نقد جریان اصولگرایی.
اصولگرایان در این رقابت شکست خوردند چون:
اول:
• آنچه از ماهیت اصولگرایی به نمایش گذاشته شد، تصویری غیر اصیل و خجلت زده و کمرنگ بود.
• نه واجد تهورهای ساختار شکنانه ی اصلاح طلبان و نه واجد جذابیت های اصیل انقلابی.
• محافظه کاری جناح راست مهمترین میراثی است که از گذشته تا امروز اصولگرایان را زمین گیر کرده است. آنها آهسته می روند و آهسته می آیند و از میان مواضع، کم حاشیه ترین ها را بر می گزینند.
دوم:
• عامه ی مردم -که ظرافت های سیاسی را نمی شناسند- براى تشخیص اصولگرایان دچار مشکل شده اند.
• چهره ی آنها مدتی است عاری از جذبه و اعتماد به نفس براى مبارزه است. گویی هیچ ایده و پیشنهاد جایگزینی براى جلب توجه ندارند.
سوم:
• اصولگرایان فاقد رهبران میانی هستند.
• مکانیسم های سنتی ارتباط با بدنه، فرسوده و کم بازده شده اند؛ نماز جمعه جذابیتی برای جوانان ندارد.
• بسیاری از هیآت از فرهیختگی کم بهره است و در عین اینکه معبدی برای تجربه های معنوی است ولی مرجعیت فکری خود را از دست داده و حتی سکولار شده است؛
• مراجع فقهی و فضلا عموماً ارتباطی با جوانان ندارند؛
• طلاب جوانتر تحت تاثیر محیط نزدیک خویش اند و گفتگوهای اجتماعی را رها کرده اند و…
چهارم:
• در شرایطی که اصولگرایان حتی در درون حزب سیاسی خود دچار ریزش اند و گروهی از آنها ترجیح داده اند به اردوگاه رقیب پناه ببرند، چگونه می خواهند در آراء با رویش مواجه باشند؟!
• پیش از آنکه این روح فرتوت قالب تهی کند باید سازوکاری برای ارتباط با بدنه اجتماعی اندیشیده شود.
وانگهی…
…انقلاب، معطل برخاستن دوباره ی مدعیان افسرده نمیشود؛ رویش های انقلاب فراتر از دلدادگی های حزبی از زیر غبار بر میخیزند و با اصالتهای همیشه جذاب انقلاب صورت بندی جدیدی رقم خواهند زد…
روش مبارکیه!؟
اون زمانی که احمدی نژاد رای آورد یا قبلا هم که اصول گرایان رأی میاوردند هم سبک زندگی دلیلش بود یا بصیرت مردم
من اصلاح طلب نیستم
منتها اشتباهات خودمونو قبول کنیم وسعی در بهبود داشته باشبم
والسلام
با سلام. ما موظفیم منصفانه قضاوت کنیم. واقعا از دوستان طلبگی تا اجتهاد انتظار بیشتری می ره . اولا انتظار می ره دید کلان تری نسبت به موضوعات سیاسی و اجتماعی داشته باشید.ثانیا اگر تحلیلی پیش پا افتاده ای که ارائه شد برای شهرهای دیگر و حتی برای روستاها مطرح شود چه برای اصولگراها و چه برای اصلاح طلب ها و چه در این دوره و چه دوره های قبل قابل طرح خواهد شد و کل انتخاب به عملی سطحی ، قداست زدایی شده ، بی محتوا یا … نامیده خواهد شد. که ناشی از نگاه تیرگی و زردی چنین… بیشتر بخوانید